شهید والامقام سید هادی حسینی در خانواده ای مذهبی در سال شمسی 26/2/63 چشم به جهان گشود و از همان عنوان کودکی بچه ای پرشور و با مهر و محبت و بسیار شاداب و با همه دوستان در ارتباط بود از در دوستی وارد میشد تا اینکه پا به کلاس درس گذاشت مدارس شهر قدس تحصیلات سیکل را تمام کرد که باز هم در مدرسه آزادگان موفقیتهای چشم گیری چون مقاله نویسی که در استان غرب تهران به مقاله هائی دست یافت و در حین تحصیل ایشان به باشگاه رزمی کار در باشگاه شهداء شهر قدس تا به کمربند مشکی دان 2 رسید و جزء شاگرد مبرز و برگزید شناخته شده بود تا اینکه وارد دوره دبیرستان در مدرسه صدا و سیما واقع در میدان تجریش و هر روز صبح که همه بچه ها محصل در خواب شیرین بودند ایشان راه مدرسه را حدود 2 ساعت راهپیمائی تا مدرسه برسد و از همان ابتداء در رشته نمایش هم درس می خواند و هم در تئاتر شهر و تالار وحدت به همکاری آقای مرزبان و خانم کابلی و تعداد چند از همدوره ها کار تئاتر را انجام می داد که در ایفای نقشها بسیار موفق و همه را به تعجب وامیداشت و در کار مدیر صحنه و ایفاء نقشهای ( حماسه انقلاب سنگ ) باغ شب نما- میر عشق – نوبت دیوانگی – سیمرغ – خاطرات ، نقش دوم – جشنواره آمین – المپیک زنان مسلمان جهان و در بسیاری از کارهای ؟ همکاری در صدا و سیما ( گروه اجتماعی شبکه اول – صبح بخیر ایران – الو مسابقه – یخ دربهشت – حوض ؟ مسابقه یک و آرام و قرار نداشت تا روزیکه خبر دادند توسط چند تن از خبرنگاران و کارگردانان و تنی چند از همراهان جهت مانور و اطلاع دهی به مردم غیور در چابهار حضور و ایشان سر از پا نمی شناخت می گفت جهت تجربه کسب کردن خیلی خوب است باید برویم و صبح روز 15/9/84 ساعت 5 از خانه خارج بعد از گذشت چند ساعت که چه به ایشان و همراهان گذشته بود ما هم برای اطلاع گرسنه و تشنه از ساعت 5 صبح تا ساعت 5/1 از خرابی گرفته تا درگیری فی ما بین خلبان و مسئولین ذی ربط در هواپیما تا به سقوط هواپیما و داغ همه ایشان در دل بازماندگان و عموم درد آشنایان والسلام .